تاریخ اسلام

تاریخ اسلام

تاریخ اسلام

تاریخ اسلام

چرا امام حسین (علیه السلام) با این که می دانست شهید می شود ، اقد

یکی از شبهاتی که ممکن است ذهن خواننده یا شنونده روضه امام حسین علیه السلام را به خود مشغول کند این است که امام حسین علیه السلام با این کار خود را به هلاکتی انداخته اند که خداوند در قرآن با آیه « وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ؛ خود را با دستهایتان به هلاکت نیندازید » نهی کرده است . وانجام این کار، خود کشی است

چطور ممکن است امام حسین علیه السلام که فرزند رسول گرامی اسلام و امیر المؤمنین علیه السلام است و با دین اسلام آشنایی کامل دارد  چنین کاری کرده باشند ؟

برای رسیدن به جواب از این شبهه مقدمه ای را در مورد معنای آیه « هلاکت » اشاره می نماییم تا معنی هلاکت حرام مشخص شود ، تا بعد ببنیم که آیا این عنوان در مورد قیام بزرگ امام حسین علیه السلام صدق می‌کند یا خیر .

خداوند در قرآن فی فرمایند :

وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ . البقره / 195 .

 در راه خدا انفاق کنید و خود را با دستهایتان به هلاکت نیندازید و نیکی کنید که خداوند نیکو کاران را دوست دارد .

« تهلکة» در این آیه به معنای هلاکت است و مقصود از آن هر کاری است که انجام آن به انسان ضرر بزرگی بزند که تحمل آن در حالت عادی ممکن نیست ؛ مانند فقر یا مریضی یا مرگ .

این آیه کریمه در ابتدا به انفاق در راه خدا ؛ یعنی فداکاری در راه وی و بخشش در طریقی که او می‌پسندد ، دعوت و پس از آن از انداختن خود در هلاکت منع می نماید . پس مراد از هلاکت در این آیه ، هلاکتی است که از ترک فداکاری و از خود گذشتگی در راه خدا نشأت می گیرد .

سپس می‌فرماید " و نیکی کنید" . یعنی با فداکاری و از خودگذشتگی در راه خدا از نیکو کاران باشید ؛ پر واضح است که هر نوع فداکاری ، فداکاری نیکو نمی باشد وهر بخششی محبوب و پسندیده درگاه خداوند نیست ؛ زیرا اگر چنین بود باید فداکاری های دیوانگان و نادانان نیز ، در نزد خداوند پسندیده باشد .

فداکاری و از جان گذشتگی مورد پسند خداوند شرایطی دارد که مهمترین آن ، این دو شرط است :

1. فداکاری و از خود گذشتگی در راه و هدفی باشد که عقلای عالم آن را می‌پسندند ؛ و گر نه اگر از محدوده عقل خارج شده و داخل در اعمال جنون آمیز یا ناخود آگاه شود ، مورد پسند خداوند نخواهد بود ؛

2 . آن چه در راه او هدیه می‌شود از نظر ارزش ، از خود هدیه ، دارای برتری و فضیلت باشد ؛ مانند گذشتن از مال برای به دست آوردن علم یا سلامتی . و یا قربانی کردن حیوانی برای تامین نیاز غذایی انسان . در یک کلام ،هرچه هدف والاتر باشد فداکاری در راه آن برتر و کامل تر است .

این دو مطلب ، دو شرط اساسی از شروطی هستند که باید در هر بخشش و انفاق و فداکاری رعایت شود تا آن فداکاری نیکو بوده و در راه خدا به حساب آید .

با این مقدمه ، به خوبی مشخص می شود که قیام امام حسین علیه السلام به طور کامل در راه خدا بوده است ؛ زیرا و این دو شرط را به نحو کامل داشته است ؛ بنابراین تمام فداکاری هایی که آن حضرت در روز عاشورا انجام داده‌اند ، در راه خدا و مورد رضایت الله بوده است.

خلاصه اینکه : آیه هلاکت ( یا هر دلیلی که خودکشی را حرام می کند ) شامل هر گونه خود را به  خطر انداختن نمی شود ؛ و قربانی کردن جان و مال را اگر برای هدفی بزرگ و شریف - مثل آن قیام جاودان امام حسین علیه السلام – باشد ، حرام نمی کند ؛ چون در فداکاری های حضرت شروط فداکاری شریف و از خود گذشتگی مقدس به بهترین نحو موجود است .

اگر نبود فداکاری حسین علیه السلام در روز عاشورا ، اسلام ، قرآن و هر آن‌چه پیامبران در طول تاریخ آورده بودند ، در زیر آوار بدعت ها ، سیاه نمایی ها و انحرافاتی که خلفای پیشین به وجود آورده بودند دفن می‌شد و اثری از آن باقی نمی‌ماند ؛ همانطور که ادیان گذشته در زیر این رسوبات مدفون شد و اثر درستی از آن‌ها بر جای نماند .

پس قیام امام حسین علیه السلام هم عقلائی است و هم هدفی که آن حضرت دارد ، از دادن جان و مال و فرزند و در یک کلمه تمام هستی ، باارزش‌تر است . 

 

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) 

 

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=721

زندگی نامه امام حسین علیه السلام

زندگی نامه امام حسین علیه السلام 

 


نسب امام حسین علیه السلام
رهبر نهضت عظیم عاشورا از تباری است که نسل در نسل جزو انبیا و اولیای الهی بوده اند . پیامبر اکرم صلی لله
ما اهل بیت از نور آفریده شده ایم و نبوتّ در تبار ما تداوم یافته » : علیه و آله وسلم در توصیف این خاندان می فرمایند
و شاخ و برگ آن در خاندان ما گسترده شده و میوه و ثمره اش نیز در آن به ظهور رسیده است و به عنایت خدای
هم چنین نهُ تن از حجت های الهی نیز از نسل امام .« عزوّجل هیچ گونه پلیدی و آلودگی در این تبار راه نیافته است
حسین علیه السلام اند که آخرین آنها منجی عالم بشریت است که جهان را از عدل و داد پر خواهد ساخت.
جدّ مادری امام حسین علیه السلام
لوَلاکَ لمَا خَلقَْتُ الْافَْلاک؛ اگر تو » جدّ مادری او خاتم انبیاست که از طرف خداوند متعال مشرفّ به خطاب شریفِ
شده است. آیین و کتاب آسمانی اش جهانی و جاودانی است؛ یعنی پس از او « نبودی عالم هستی را نمی آفریدم
پیامبری مبعوث نشده و نخواهد شد. او در چهل سالگی به رسالت برگزیده شد و بعد از 23 سال تبلیغ و ترویج آیین
جهانی اسلام، بدنبال تشکیل اولّین حکومت اسلامی در 63 سالگی در مدینه منورّه رحلت کرد و برای تداوم هدایت
تا مردم به این دو امانت الهی تمسّک جویند » بشر دو امانت گران قدر از خود به جای گذاشت و تصریح فرمود که
.« هرگز گم راه نخواهند شد
پدر بزرگوار امام حسین علیه السلام
پدر امام حسین علیه السلام ، علی بن ابی طالب(ع)، نخستین پیرو پیامبر اکرم صلی لله علیه و آله وسلم از میان
مردان است. او از کودکی تحت نظارت رسول خدا صلی لله علیه و آله وسلم رشد یافت و به پاس ایمان و تقوایش از
سوی خداوند متعال به عنوان وصی و خلیفه رسول و حجّت خدا پس از پیامبر اسلام برگزیده ش. د وی ده سال قبل از
بعثت در روز سیزده رجب و در درون کعبه چشم به جهان گشود . امامت آن حضرت حدود سی سال طول کشید و
حدود چهار سال و نه ماه زمام حکومت مردم را به دست گرفت و در صبح نوزدهم رمضان سال چهل هجری در محراب
مسجد کوفه، به ضربت شمشیر ابن ملجم مجروح شد و بر اثر این ضربه در روز بیست و یکم رمضان و در سن 63
سالگی به شهادت رسید.
مادر امام حسین علیه السلام
مادر امام حسین علیه السلام ، دختر رسول اکرم صلی لله علیه و آله وسلم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است
فاطمه سرور زنان عالم و نمونه زن کامل و اسوه و الگوی زن ان امتّ من » : که پدر بزرگوارشان در توصیف او فرمودند
این بانوی بزرگوار در سحرگاه روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه مکرّمه چشم به .« است
جهان گشود و در سال دوم هجری با امام علی علیه السلام ازدواج کرد و در سال یازدهم هجری در مدینه منورّه به
شهادت رسید. حضرت فاطمه علیهاالسلام در کمالات به مرتبه ای رسیده بود که خداوند متعال او را سبب پیوند بین
امامت و نبوتّ قرار داد و افتخار مادری یازده امام معصوم را نصیب آن حضرت کرد . با توجّه به ابعاد وجودی مختلف و
کمالات والای آن حضرت برای او القاب و نام های زیادی ذکر شده که از جمله آنهاست : صدیقه، طاهره ، زکیهّ،
محدّثه، مبارکه، زهرا و مرضیهّ.
تولدّ امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در عصر روز پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدینه چشم به جهان
گشود و پس از سال ها پرورش در کلاس نبوتّ و امامت در سال 61 ه انقلاب عظیم عاشورا را بنیان گذاشت. اسماء
پس از به دنیا آمدن دومین فرزند فاطمه علیهاالسلام ، روزی پیامبر اکرم صلی لله علیه و آله » : بنت عمیس می گوید
وسلم به خانه علی علیه السلام آمدند و به من فرمودند : پسرم را نزد من بیاورید . آن گاه من کودک را به محضر
پیامبر صلی لله علیه و آله وسلم بردم. آن حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و بعد نوزاد را
در آغوش گرفته به نوازشش پرداختند. ناگهان اشک از چشمان پیامبر صلی لله علیه و آله وسلم جاری شد. وقتی از
علت گریه سؤال کردم، رسول خدا صلی لله علیه و آله وسلم فرمودند: به یاد مصایبی که بعد از من ر ب این نوزاد وارد
.« خواهد شد، افتادم. او را گروهی ستمگر به نام دفاع از اسلام به شهادت می رسانند
نام گذاری امام حسین علیه السلام
در فرهنگ اسلامی به مسئله انتخاب نام برای کودک به دلیل آثار معنوی آن و نقش مهمی که در تکوین شخصیت
فرد دارد، توجّه خاصیّ شده است. از جمله افتخارات ائمه اطهار علیه السلام آن است که برخی از نام ها و القاب
آنها را خدا و پیامبر تعیین فرموده اند. در روایتی آمده است که در همان روزهای اولّ تولد امام حسین علیه السلام ،
خداوند تبارک و تعالی بر تو سلام می رساند » : جبرئیل به حضور پیامبراکرم صلی لله علیه و آله وسلم رسید و فرمود
و می فرماید: از آن جا که علی علیه السلام برای تو همانند هارون برای موسی علیه السلام است مناسب است
به دنبال .« خوانده می شود  نام گذاری کنید « حسین » که این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون شبیر  که در عربی
این پیام الهی پیامبراکرم صلی لله علیه و آله وسلم به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام می آیند و سؤال می کنند :
ما هرگز در این امر بر شما پیشی نمی » : علی علیه السلام می فرمایند «؟ آیا برای این نوزاد نامی انتخاب کرده اید »
.« نام او را حسین بگذارید » : آن گاه رسول خدا صلی لله علیه و آله وسلم می فرمایند .« گیریم
القاب امام حسین علیه السلام
با توجه به ابعاد مختلف شخصیت امام حسین علیه السلام برای آن حضرت القاب بسیاری ذکر شده که از جمله
آنهاست: رشید، طیَبِّ، وفیّ، زَکیّ، سعید و سیدّ . پیامبر اکرم صلی لله علیه و آله وسلم اغلب اما م حسین علیه
یعنی سرور جوانان بهشت و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن حضرت « سَیدُِّ شَباب اهَْلِ الجنَهَّ » السلام را با لقب
یاد می کردند . روی هم رفته برای امام حسین علیه السلام حدود 313 نام و لقب در « سَیدُِّالشُهداء » را با لقب
مجموعه کتاب های سیره ذکر شده است که هر یک از آنها به یکی از کمالات آن حضرت اشاره دارند . برخی دیگر از
القاب و کینه های آن حضرت عبارت است از : اباعبدلله، ابَوُالائَمَِه، السِبْطُ الثانی، الامام الثالث، التابعُِ لمَِرْضات اللهّ، و
مبُارک.
امامت حضرت حسین علیه السلام
حضرت حسین بن علی علیه السلام پس از شهادت برادر بزرگوارشان، امام حسن مجتبی علیه السلام ، امامت
امت اسلامی را عهده دار شدند. پیامبر اکرم صلی لله علیه و آله وسلم در زمان حیاتشان بارها به مسئله امامت آن
حضرت تصریح داشتند؛ از جمله روزی در حضور جمعی، در حالی که به حسین بن علی علیه السلام اشاره می
این فرزند من امام و پسر امام و برادر امام و پدر امامان شیعه است که نهمین » : کردند، خطاب به مردم فرمودند
نفرشان قائم آنهاست که هم نام من و هم کنیه من است . او زمین را پس از آن که از ستم پر می شود، از داد پر
هم چنین وقتی زمان شهادت امام حسن علیه السلام فرا رسید امام حسن علیه السلام در حضور .« خواهد ساخت
برادرم حسین، من تو را وصیّ خود قرار دادم و این پیمانی است که از پدر به ما » : اهل بیت علیه السلام فرمودند
.« رسیده و او از جانب رسول خدا صلی لله علیه و آله وسلم و او نیز از جانب خداوند آن را بیان فر و مده است
امام حسین علیه السلام در مکتب پیامبر اکرم(ص)
امام حسین علیه السلام حدود شش سال و چند ماه از دوران حیات نورانی رسول خدا صلی لله علیه و آله وسلم ر
درک کردند و در این مدت همواره از توجهات و محبت های بی دریغ آن حضرت برخوردار بودند و اولّین درس های
زندگی و ارزشمندترین فضیلت های اخلاقی را از پیامبر اکرم صلی لله علیه و آله وسلم آموختند . عالی ترین و
صمیمانه ترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر صلی لله علیه و آله وسلم و امام حسین علیه السلام را می توان
حسین از من است و من از » : در این سخن نورانی رسول خدا صلی لله علیه و آله وسلم دید که آن حضرت فرمودند
.« حسینم
امام حسین علیه السلام در عهد حکومت پدر
در طول دوره حکومت علی علیه السلام که حدود چهار سال و نه ماه دوام یافت، آن حضرت با انواع حوادث تلخ روبرو
شد که وقوع سه جنگ داخلی بزرگ یعنی جمل، صفین و نهروان ا ز جمله آنهاست. امام حسین علیه السلام در
تمام این حوادث در صف اولّ یاران علی علیه السلام بودند و برای برطرف ساختن مشکلات سیاسی، اجتماعی و
نظامیِ دولت نوپای علوی تلاش می کردند؛ برای مثال در آغاز جنگ صفیّن وقتی سپاه معاویه شریعه فرات را به
تصرفّ خود درآورد و مانع دست یابی لشکریان علی علیه السلام به آب شد، سپاهیان آن حضرت در چندین نوبت
برای گشودن آب راه به سپاهیان معاویه حمله کردند، ولی موفق به این کار نشدند . امام حسین علیه السلام چون
آثار اندوه را در چهره پدر دید، همراه عده ای از سواران به سپاه معاویه حمله کرد و شریعه فرات را از تصرفّ آنها خارج
و غبار از چهره پدر برطرف ساخت.
امام حسین در دوره امامت امام حسن علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام پس از شهادت علی علیه السلام در سال چهلم هجری، به مدت ده سال امامت
کردند. در طول این دوران امام حسین علیه السلام هما نند یاری مخلص و سربازی وفادار از آن حضرت پیروی می
امام حسین علیه » : کردند و در تمام پیشامدها در کنار برادر بودند . امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند
السلام برای احترام و تجلیل منزلت برادرش امام حسن علیه السلام ، حتی در راه رفتن هرگز جلوتر از آن ح ر ضت راه
.« نرفت و در سخن گفتن بر او پیشی نگرفت
دوره امامت امام حسین علیه السلام
به دنبال شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در سال پنجاه هجری، دوره امامت امام حسین علیه السلام
شروع شد و تا سال 61 ه ادامه یافت . جامعه اسلامی در این دوره گرفتار حکم رانانی بود که به تخریب اساس
جامعه اسلامی و قوانین الهی می پرداختند . امام حسین علیه السلام در فرصت هایی که پیش می آمد، اعمال
حکومت را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده امیدوار می ساخت و برای حفظ اساس حکومت اسلامی و
جلوگیری از پراکندگی صفوف مسلمانان، در بسیاری از موارد علی رغم مشاهده بسیاری از نارسایی ها دندان به
جگر می نهاد و صبر پیشه می کرد. چون نوبت به حکومت یزید رسید و مسئله بیعت او مطرح شد، امام حسین علیه
السلام به دلیل شناختی که از شخصیت یزید داشت، به زمامداری او بر جامعه اسلامی راضی نشد و علیه او قیام
کرد و در این راه به شهادت رسید.
امام حسین علیه السلام و عاشورا
نهضت عاشورا به مانند انقلابی بزرگ، با هدف احیای احکام دین و زدودن انواع انحرافات دینی و سیاسی در سال 61
ه به رهبری حسین بن علی علیه السلام به وقوع پیوست . آن حضرت وقتی اساس اسلام را در خطر دید، همراه
یاران اندک ولی باایمان خود، به مبارزه با یزید و سپاه سنگ دل او برخاست و کربلا را در روز دهم محرم سال 61 ه به
صحنه درگیری حق و باطل و روز جان بازی و فداکاری در راه دین و عقیده تبدیل ساخت؛ به گونه ای که دامنه تأثیر آن
تا ابدیتّ کشیده شد و چنان در عمق دل ها ا ثر گذاشت که همه ساله عاشقان حقیقت، دهه محرم و به ویژه روز
عاشورا را روز اظهار ارادت به اسوه جهاد و آزادگی و شهادت قرار می دهند و به بزرگ داشت خاطره این حادثه مهم
تاریخ بشر می پردازند. 

 

 

منبع: 

 

http://emamieh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=201:1389-01-31-14-25-36&catid=160:articles-hosseini

امام حسین (ع) در دوران خلافت معاویه

دوران امامت سیدالشهدا را می توان به 2 دوره تقسیم کرد. دوره اول که بخش وسیعی از دوران امامت را دربر می گیرد، زمان حاکمیت و خلافت معاویه است.
این دوره از ابتدای امامت امام حسین ع آغاز می شود و تا سال 60 هجری ادامه می یابد. بخش دوم نیز 7 ماه اول حکومت یزید و به عبارت دیگر 7 ماه آخر زندگی سیدالشهدا (ع) را دربر می گیرد. اهمیت این تقسیم بندی بیشتر به این دلیل است که در دوران حکومت معاویه ، امام حسین (ع) به معاهده ای که امام حسن (ع) با معاویه بسته بود پایبند بود و نسبت و برخوردش با حکومت اموی همان گونه بود که امام حسن (ع) آن گونه بود.
امام حسین (ع) در دوران امامت برادرش که حدود 9 سال ادامه داشت در تمام حوادث یار و یاور ایشان بود. آنچه در پاره ای از روایات درباره برخی اختلافات در مواضعی همچون صلح با معاویه بین این 2 برادر وارد شده است ، نمی تواند صحت داشته باشد؛ زیرا مواضع امام حسین ع پس از شهادت برادرش درباره معاویه و صلح ، هیچ گونه تفاوتی با مواضع امام حسن ع نداشت. همچنین روایات مشهوری وجود دارد که چنین روایات نادری را باطل می کنند. در روایتی آمده است که حجر بن عدی ، اولین کسی بود که امام حسن (ع) را پس از صلح با معاویه سرزنش کرد و به بازگشت به جنگ دعوت کرد. همچنین در ادامه روایت آمده است که وی از نزد حضرت مجتبی (ع) خارج شد و نزد امام حسین (ع) رفت و از ایشان دعوت کرد تا امام حسن (ع) را رها کند و خود، شیعیان را به دورش جمع کند و برای جنگ با معاویه آماده کند؛ ولی امام حسین (ع) اظهار کردند که راهی برای نقض پیمان ما وجود ندارد.
امام حسین (ع) در این دوران که تا مرگ معاویه ادامه داشت و نزدیک به 11 سال طول کشید، همواره این مواضع را حفظ کرد و به زعم آن که شیعیان کوفه با او رفت و آمد داشته اند و همیشه او را به جنگ با دولت اموی فرامی خواندند، به قیامی دست نزد؛ البته اتخاذ چنین موضعی از سوی امام حسین (ع) هرگز به معنای سکوت مطلق او یا تایید یا پذیرش اقدامات ناشایست و نادرست دولت اموی و معاویه نبود؛ چراکه آن حضرت در مواقعی با بیان مستقیم یا نامه نگاری اقدامات نادرست معاویه را به او گوشزد می کرد و مخالفت درونی خود را به وی یادآور می شد.
اما معاویه در ماه رجب سال 60 هجری پس از حدود 20 سال حکومت بر قلمرو اسلامی ، مرد و فرزندش یزید جانشین او شد. امام حسین (ع) که در دوران حیات معاویه همچون برادر بزرگوارش با ولیعهدی یزید مخالفت کرده بود، پس از مرگ معاویه نیز خلافت یزید را نپذیرفت و این مقدمات قیام خونین و سرنوشت ساز عاشورا را فراهم کرد.

 

نویسنده و منبع » ضیاءالدین آذری اصل

اقسام و علل ترک نماز چیست؟

  

ترک نماز:

چون وجوب نماز از احکام بدیهی و ضروری اسلام است پس کسی که از روی انکار نماز نخواند از دین اسلام خارج شده است، زیرا انکار نماز، انکار رسالت پیامبر و قبول نداشتن قرآن است.

امام باقر (ع) به نقل از رسول خدا (ص) می­فرماید:

«مَا بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَیْنَ الْکَافِرِ إِلَّا أَنْ یَتْرُکَ الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یُصَلِّیَهَا»

«بین مسلمان و کافر فاصله‏اى نیست، مگر این که مسلمان نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بى‏اهمیت بداند و نخواند.»

کفر مطرح شده در روایات، کفر از دیدگاه فقهی نیست؛ یعنی احکام کفر بر او بار نمی­شود، [یکی دیگر از دلایلی که ] به تارک الصلاة کافر اطلاق شده، اهمیت دادن به موضوع نماز و ترک نکردن آن است؛ البته اگر کسی از روی انکار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او کافر می­گویند، زیرا منکر ضروری دین است.

از حضرت صادق (ع) سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمى‏گذارد کافر مى‏باشد، امام (ع) فرمود:

«چون زناکار براى‏ شهوت این کار را مى‏کند ولى آن کس که نماز را ترک مى‏کند براى این است که به آن اهمیت نمى‏دهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مى‏گیرد و از او کامجوئى مى‏کند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمى‏دهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى‏اهمیت شمردن آن مى‏باشد و هر گاه کسى نظرش استخفاف باشد کافر مى‏گردد.»

اقسام ترک نماز:

1. ترک نماز به طور کلی از روی انکار، چون منکر ضروری دین شده کافر می شود؛

2. ترک نماز به طور کلی نه از روی انکار، بلکه به واسطه مسامحه کاری و کم اعتنایی به امور اخروی و اشتغال به شهوات و امور دنیوی که موجب فسق است؛

3. ترک نماز در بعضی اوقات در اثر ضعف ایمان و کم اعتنایی به امر آخرت، یا اهمیت ندادن به اوقات نماز؛ این شخص جزء ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن می­باشد؛

4. ترک واجبی از واجبات نماز (بدون رعایت شرایط صحت آن با بی اهمیتی، با لباس نجس و...)این شخص نیز جزء ضایع کنندگان و خوار کنندگان نماز است.

به هر حال تارک نماز جزء هر قسمی که باشد در قرآن شدیداً نکوهش شده است:

«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ* الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ »

«پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهل‏انگارى مى‏کنند.»

یعنى آنهایى که از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز نداشته، و از فوت شدنش باکى ندارند.

«ساهون» به معنى خطایى که از روى غفلت سرزند، و در این آیه با معانی مختلفی تفسیر شده است:

1. سهو توأم با تقصیر است (این تفسیر مناسبتر به نظر مى‏رسد)؛

2. تاخیر انداختن نماز از وقت فضیلت است؛

3. منافقانى هستند که نه براى نماز ثوابى معتقد بودند و نه براى ترک آن عقاب؛

4. کسانى که در نمازهاى خود ریا مى‏کنند (در حالیکه این معنى در آیه بعد مى‏آید).

باید توجه داشت که نمى‏فرماید «در نمازشان سهو مى‏کنند» چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مى‏شود، بلکه مى‏فرماید «از اصل نماز سهو مى‏کنند» و کل آن را به دست فراموشى مى‏سپرند. وقتى فراموش کنندگان نماز شایسته «ویل» هستند آنها که به کلى ترک نماز گفته و تارک الصلاة هستند چه حالى خواهند داشت.

علل ترک نماز:

1. نا آشنایی به فلسفه نماز و آثار و فواید آن در زندگی

2. احساس تحجر و عقب ماندگی

3. تنبلی و تن پروری

4. مسامحه کاری و سهل انگاری (علی رغم داشتن وضعیت روحی و جسمی مناسب)

5. احساس خود نمایی و ریا کاری

6. محیط و اجتماع فاسد

برخی از آثار ترک نماز:

سهل انگاری در ادای نماز یا در اعمال شرایط آن یا ترک آن به طور کلی علاوه بر اینکه آثار شومی در زندگی دنیوی دارد، بدون شک عواقب وخیمی در سرای آخرت نیز خواهد داشت. 

منبع : http://soalcity.ir/node/766

وظیفه ی شیعه در زمان غیبت چیست؟

  

با عرض سلام وادب خدمت دوستان عزیز
بر اساس آن چه که در منابع شیعی آمده است برای پیروان مذهب امامیه در عصر غیبت آن حضرت وظایفی نقل شده، که برای نمونه، برخی از این وظایف یادآوری می‏شود:
1- کسب رضایت امام عصر (عج)
رسالت اصلی شیعیان در عصر غیبت آن است که تلاش کنند عملی را بر خلاف رضای امام عصر (عج) انجام ندهند و پیوسته رفتار و سلوکی مورد تأیید و رضایت آن حضرت داشته باشند، زیرا خشنودی آن امام همام چیزی جز رضای ذات اقدس الهی نیست و رضای خداوند در عمل به فرمان‏ها و احکام نورانی اسلام است.
امام مهدی(عج) در این رابطه می‏فرماید: «فَلیَعمَل لِکلِّ امرئٍ مِنْکُم ما یُقرَّبُ بهِ مِن مَحَبَّتِنا و لْیَجتَنِبْ عمَّا یُدنیه مِنْ کِراهَتِنا و سَخَطِنا»;{1} هر یک از شما باید به آن چه که به وسیله آن به دوستی ما نزدیک می‏شود عمل کند و از آن چه که موجب ناخشنودی و غضب ما می‏شود پرهیز نماید.
2- شناخت امام زمان و معرفت به آن حضرت
وظیفه دیگر منتظران در عصر غیبت شناخت مقام والای آن امام بزرگوار است. امام صادق(ع) در این‏باره می‏فرماید: «به درستی بهترین و واجب‏ترین فرایض برای انسان، شناخت خداوند سبحان و اقرار به عبودیت اوست و پس از آن معرفت به نبوت پیامبر اسلام(ص) و بعد از آن شناختن صفت و نام امامی است که در حال سختی و راحتی به او اقتدا می‏نماید».{2}
3- انتظار فرج
در روایتی از امام علی(ع) پرسیده شد که برترین اعمال چیست؟ آن حضرت فرمود: «انتظارُ الفرج». آن حضرت در جای دیگر می‏فرماید: «و لا تَیْأسُوُا مِنْ رَوْح الله فاِنَّ أحبَّ الأَعْمالِ اِلَی الله عزّوجل اًّنتظارُ الفَرَجِ»;{3} در انتظار فرج باشید و از رحمت الهی مأیوس نشوید زیرا بهترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است.
امام صادق(ع) در این زمینه می‏فرماید: «مَن ماتَ مِنکُم علی هذا الأمرِ مُنتظراً له کانَ کمَن کانَ فی فِسْطاطِ القائِمِ»;{4} فردی که منتظر ظهور امام دوازدهم باشد و در آن حال بمیرد همانند کسی است که در خیمه آن بزرگوار به سرمی‏برد.
4- دعا برای حفظ وجود مبارک امام عصر(عج) و تعجیل در فرج و ظهور آن حضرت
از دیگر وظایف منتظران آن حضرت دعا برای سلامتی ایشان است و از جمله ادعیه شریف در این رابطه همان دعای معروف «اللهم کن لولیک الحجْ بن الحسن...» است. دعاهای دیگری نیز در مفاتیح الجنان و سایر کتب ادعیه در مورد آن حضرت وجود دارد که می‏توان از آن استفاده نمود.
5- صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان(عج)
گر چه حفظ وجود مبارک آن بزرگوار به اراده و مشیت الهی بستگی دارد ولی اسباب یاد شده نیز به اذن و مشیت خداوند حکیم در این امر مؤثر است و دعا کردن برای سلامتی آن حضرت ضامن برقراری و استحکام پیوند معنوی انسان با حجت خداست و مایه سلامتی خود فرد و دفع ناگواری‏ها و شداید خواهد بود.
6- استمداد و استغاثه در فتنه‏ها به آن حضرت
ائمه: نسبت به شیعیان عنایت خاصی دارند. امام علی(ع) در این زمینه می‏فرماید: «هر گاه مرد یا زن مؤمنی بیمار و اندوهگین باشد ما نیز محزون می‏شویم و هر گاه برای رفع حوایج خود دعا کند ما آمین می‏گوییم و هر زمانی او ساکت باشد ما برای او دعا می‏کنیم».{5}
پی نوشتها:
[1]. بحارالانوار، مجلسی، ج 53، ص 174/
[2]. مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج 2، ص 171/
[3]. بحارالانوار، مجلسی، ج 52، 123/
[4]. منتهی الاَّمال، عباس قمی، ج 2، ص 491 و منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص 475/
[5]. بحار الانوار، مجلسی، ج 13، ص 136/