تاریخ اسلام

تاریخ اسلام

تاریخ اسلام

تاریخ اسلام

چگونه به احادیث اعتماد کنیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم 

الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسوله الامین و علی آله و صحبه اجمعین.


با توجه به پیدایش مکاتب مختلف بشری و اوج گرفتن برخی از آنها در عصر کنونی، و از آنجا که تمامی این مکاتب زمینی و دست ساز بشر، در تضاد با دین الهی و آسمانی اسلام هستند، شبهه های مختلفی در مورد اصول و قوائد دین اسلام، از سوی این مکاتب مطرح می شود. یکی از این شبهات که حتی بر روی برخی از مسلمانان نیز تأثیر منفی گذاشته است، این است که چگونه به احادیث اعتماد کنیم. احادیثی که حدود 1200 سال پیش و آن هم بیش از دویست سال بعد از وفات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گردآوری شده اند.
برای پاسخ به این شبهه ابتدا لازم است، ضرورت حدیث را به عنوان یکی از پایه های اساسی دین اسلام درک کنیمو سپس با مختصری از زندگی اصحاب حدیث، و همچنین فضایی که بر زندگی آنها حکم فرما بود، آشنا شویم. سپس به مقایسه نحوه زندگی آنها با زندگی مردم، در عصر حاضر بپردازیم. تا در پایان پاسخ سوال، خود به خود روشن شود.

نکته ای که بسیار حائز اهمیت است و خواننده محترم لازم است، با دقت به آن توجه کند این است؛ دو سرچشمه که به عنوان منابع اصلی دین اسلام محسوب می شوند، و مسلمانان اصول دین و آداب اخلاق و احکام اسلام را از آنها استخراج می کنند،  قرآن کریم، و سنت صحیح پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد. منظور از سنت صحیح، سنتهایی است که طبق احادیث صحیح ثابت شده اند. در مورد قرآن، خداوند منان خود ضمانت محافظت و نگهداری از آن را برعهده گرفته و مانند سایر کتب آسمانی نگهداری و حفظ آن را به بندگانش موکول نکرده است. چنان که در این آیه خداوند سبحان می فرماید: «‏ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‏» (حجر : 9)
« ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‌باشیم»

و اینکه چرا حدیث به عنوان دومین منبع قانونگذاری محسوب می شود، باید گفت؛ از آنجا که خداوند در آیات زیادی به مسلمانان امر می کند، از خدا و از رسولش اطاعت کنید، و در این آیه نیز می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً» (النساء : 59)
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (با تمسّک به سنّت او) اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید (مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند) و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضه به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به احادیث نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بیابید. چرا که خدا قرآن را نازل، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است. باید چنین عمل کنید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنّت) برای شما بهتر و خوش فرجام‌تر است. »

پس خداوند یکی از شروط صحت ایمان را اطاعت از خود و از رسولش ذکر فرموده و تأکید کرده که در صورت بروز اختلاف آن را به خدا و رسولش ارجاع دهیم. همانگونه که اهل علم در تفسیر این آیه بیان می کنند در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان اختلافاتشان را نزد ایشان می بردند و بعد از وفات ایشان باید اختلافات را به احادیث ایشان ارجاع دهیم. و این گونه آنها را حل و فصل کنیم.
خداوند در جایی دیگر می فرماید: «‏ فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیماً ‏» (النساء : 65)
«‏ امّا نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمی‌آیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند. ‏»

اینجاست که نقش احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای مسلمانان برجسته می شود. و احادیث به عنوان مکمل قرآن و مفسر درجه دو آن بکار می روند. همانطور که می دانیم آیات قرآن در درجه اول توسط سایر آیات و در درجه دوم توسط احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تفسیر می شوند. بنابراین همه علمای اسلام بر این نظر متفق اند که تمامی گفتار و کردار و تأییدات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که توسط صحابه و اهل بیت و تابعین و تابع تابعین با اسناد صحیح به ما مسلمانان رسیده است. جزء حدیث به شمار می آیند و پیروی از آنها بر ما لازم است.

همان طور که بیان شد برای آنکه بتوانیم بیشتر به احادیث روایت شده از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتماد کنیم باید زندگی اصحاب حدیث را به خوبی مورد مطالعه قرار دهیم و از آنجا که شرح زندگی همه آنها در این مقاله نمی گنجد، به عنوان نمونه، برجسته ترین و مشهور ترین و موثق ترین راوی حدیث را انتخاب کرده و شرحی مختصر از زندگی ایشان را بیان می کنیم تا به خوبی برایمان روشن شود، که آن عزیزان چه زحمتهایی را در راه رسیدن احادیث صحیح به دست ما تقبل کرده اند. و چگونه به جمع آوری آنها همت گماردند، تا احادیث ضعیف و دروغ از احادیث صحیح تفکیک شود. این امام مشهور امام محمد بن اسماعیل بخاری (رحمه الله)، یکی از بزرگترین شخصیت های علمی تاریخ جهان است، که در پرتو اسلام و قرآن و سنت به مقام علمی والایی دست یافت. بدون تردید او یکی از معجزات اسلام است، که در صحنه زندگی اجتماعی و علمی پدیدار گردیده است.

ایشان در روز جمعه سیزدهم شوال سال 194 هجری قمری چشم به جهان گشود. در همان دوران طفولیت یتیم شد و بر اثر حادثه ای بینایی چشمانش را نیز از دست داد. مادر پرهیزگارش دست توسل و نیاز به سوی پروردگارش دراز کرد و شب و روز به ذکر، نماز و دعا مشغول شد تا اینکه ابراهیم خلیل (علیه السلام) را شبی در خواب دید که به او گفت: « ای زن! خداوند دعا و گریه ات را اجابت کرد و بینایی فرزندت را باز گرداند. » مادر با خوشحالی از خواب پرید. . . در حالی که مژده «ابراهیم خلیل» همچنان در گوشش طنین انداز بود، محمد را در حالی یافت که بینایی خود را باز یافته بود.

محمد با شور و نشاط فروان در مدرسه ای در بخارا به کسب علوم دینی پرداخت و در سن ده سالگی قرآن کریم را حفظ نمود. بعد از دروس مکتب خانه در مجلس حدیث محدث بزرگ (الداخلی) شرکت می کرد. نبوغ و حافظه امام بحدی بالا بود که اگر در مواردی استادش در راویت یک حدیث اشتباه می کرد. سریعاً اشتباهش را به او متذکر می شد.

امام بخاری با جدیت و کوشش فراوان به حفظ و فراگیری حدیث مشغول شد گاهی با محمد بن سلام بیکندی یکی از حفاظ بزرگ بخارا در روایت حدیث اختلاف پیدا می کرد. بیکندی از سرعت حضور ذهن و حافظه قوی او خصوصاً پس از اینکه برای اولین بار حدیثی را که می شنید حفظ می نمود، و هرگز فراموش نمی کرد تعجب می کرد. ایشان تا سن پانزده سالگی نزد بیکندی بود. و تا این زمان بیش از هفتاد هزار حدیث را حفظ کرد. ایشان در همین سن جهت انجام مناسک حج، همراه با مادر و برادر بزرگش احمد، عازم مکه مکرمه گردید. پس از اتمام مناسک، امام با مادر و برادر خود وداع نموده و تصمیم گرفت که جهت فراگیری بیشتر علوم حدیث، از اساتید برجسته مکه مکرمه، همچون احمد بن محمد الازرقی و اسماعیل بن سالم الصایغ و دیگر حافظان بزرگ بهره گیرد.

پیش نویس کتاب الجامع الصحیح را در حرم شریف آغاز کرد. و پس از سه سال اقامت در مکه، عازم مدینه شد. در آنجا به تالیف کتاب (تاریخ الکبیر) که دائره المعارفی بی نظیر محسوب می شود مشغول شد که در شبهای مهتابی بین منبر و روضه مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نوشتن آن می پرداخت. امام درباره این کتاب می گوید: « در هجده سالگی در زمان حکمرانی عبیدالله بن موسی به جمع آوری زندگی نامه و سخنان صحابه و تابعین مشغول شدم کمتر اسمی در تاریخ وجود دارد که از سرنوشت آن مطلع نباشم که به علت بزرگ شدن حجم کتاب، از ذکر آن خودداری کردم. . . این کتاب را سه بار بازنویسی کردم.»

این دائره المعارف بزرگ و بی نظیر در کتابخانه اسلامی به بررسی زندگی چهل هزار شخصیت می پردازد و صفات و خصوصیات و خدمات هر یک از آنان را به اسلام از تولد تا وفات بیان می کند و برای هر یک از آنان پرونده ای در نزد امام بخاری وجود داشت. از خصوصیات و صفات بارز امام بخاری این بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیشتر از جانش دوست می داشت و همه وجودش از تار و پود محبت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بافته شده بود و هر یک از لحظات زندگی اش با علاقه به او سپری می شد. براستی که بخاری مصداق بارزی از مؤمنین واقعی است که خداوند سبحان در مورد آنان می¬فرماید: « النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ... » (احزاب 6)
«پیامبر برای مؤمنین از جانهایشان گرامیتر است ...»

پس از یک سال اقامت در مدینه منوره و فراگیری علم از بزرگان و رجال مدینه، و عبادت و اعتکاف در جوار روضه شریف نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) به منظور دیدار و ملاقات با دانشمندان مناطق مختلف اسلامی، و شنیدن احادیثی که نزد آنان موجود بود راه سفر به مناطق مختلف اسلامی را در پیش گرفت. ایشان می خواست همه احادیثی که نزد حفاظ بود جمع آوری کند، به همین منظور آرام و قرار نداشت و هر سختی و مشقتی را بر خود هموار می کرد. امام از مدینه رهسپار بصره گردید. و در مجالس  اساتید برجسته حدیث آن دیار مدوام شرکت می¬نمود. با توجه به نبوغ و استعداد سرشار ایشان که قبلاً به آن اشاره نمودیم، شرکت ایشان در مجالس بدون مکاتبت و استفاده از قلم و کاغذ بود. در حالی که همه طلاب شرکت کننده در این مجالس، کلمه به کلمه آنچه را که محدثین بیان می نمودند یادداشت می کردند.

حاشد بن اسماعیل می گوید: « ابو عبدالله البخاری با ما در مجالس حدیث مشایخ بصره شرکت می کرد در حالی که چیزی نمی نوشت. بعد از مدتی من و دوستم به او گفتیم: چرا همراه ما در مجالس علم شرکت می کنی ولی احادیث را یادداشت نمی کنی؟ »
امام بدون اینکه جوابی بدهد فقط به ما نگاه می کرد. ما با وجود این هر روز سوال خود را تکرار می کردیم بعد از شانزده روز به ما گفت: « شما خیلی سماجت می کنید و هر روز به من ایراد می گیرید. آنچه را که در مجالس حدیث نوشته اید به من نشان دهید. »
ما آنچه را که در آن مجالس حدیث نوشته بودیم به او نشان دادیم که بیش از شانزده هزار حدیث بود او همگی را از حفظ خواند ما نوشته های خود را طبق محفوظات او تصحیح می کردیم سپس امام رو به ما کرد و گفت: « آیا شرکت کردن من در حلقه های درس به هدر دادن عمر بوده؟ »

بدون شک امام بخاری در زمان خویش نابغه بود و این نبوغ در نسلهای بعدی نیز نظیر ندارد. و شاید به همین علت و همچنین تقوای زاید الوصف و حفظ امانت است که خداوند متعال افتخار گردآوری بزرگترین منبع دینی دنیای اسلام بعد از قرآن کریم را به ایشان داده است. سفرهای پیاپی امام به مکه، مدینه، بصره هم برای ایشان و هم برای امت اسلامی عامل  برکت خداوند متعال گردید. گویا ایشان همانند زنبور عسلی بود که در حرکت دائمی خود به شیره گلهای یک باغ بسنده نمی کرد و می خواست از یک باغ به باغ دیگر جهت مکیدن و استفاده از شیره ی گلها در حرکت باشد. امام در حالی که در عنفوان جوانی بود محدثی بزرگ و استادی با معلومات زیاد به حساب می آمد. طلاب علم و شیوخ بزرگ هر کدام با برنامه ریزی خاصی به ایشان مراجعه می کردند تا از علمش استفاده نمایند. در جوانی به مرحله ای از فراگیری علوم رسید که صاحبان عمر طولانی از دست یافتن آن عاجز بودند. . . . سفرهای متعدد و طولانی او را از خامی به مقام پختگی رساند.

در جوامع مختلف نوابغ همیشه تاوان ابتکار و نبوغ خویش را با حسد، کینه، عداوت و ایجاد شک و شبهه در قدرت تواناییشان از سوی معاندان پرداخته اند. امام بخاری تاوان نبوغ خویش را چندین بار پرداخت، که اولین بار آن در بغدادی که آن زمان پایتخت جهان اسلام  و شهر علم و ادب بود، رخ داد. اما آسمان آن نه تنها برای امام  صاف و آبی نبود، بلکه پوشیده از ابرهای تاریک حسد و رقابت بود. حفاظ حدیث قبل از آمدن امام بخاری چاره ای اندیشیدند و جلسه ای گرفتند و به تبادل آراء و نظریات پرداختند، تا اینکه برای کوبیدن این امام بزرگوار نقشه ای کشیدند و نقشه از این قرار بود که اسناد و متن یکصد حدیث را تغییر دهند اسناد یک حدیث را در اسناد حدیث دیگر و اسناد متن را در متن دیگر ادغام کنند. . . این احادیث را ده نفر و هر نفر ده حدیث را بیان کند و هر وقت که امام بخاری حلقه حدیث خود را دایر کرد این احادیث را از او بپرسند. در مجلس گروهی از محدثین حضور داشتند که این احادیث را به خوبی حفظ بودند. اگر چنانچه امام بخاری حدیثی را که متن یا اسناد آن مقلوب باشد را تایید می کرد، هیبت و شوکتش از بین می رفت پس در (مقابله با آنها) حافظه ای قوی و ذهنی حاضر و آماده لازم بود و خداوند متعال این مواهب را به او بخشیده بود.

هزاران نفر منتظر بودند تا امام بخاری در حلقه درسش به روایت حدیث بپردازد و به سوالات حاضرین پاسخ دهد هنوز دقایقی از تقریر او نگذشته بود که نفر اول از آن ده نفر بلند شد و از امام بخاری حدیثی پرسید که از نظر سند و متن مقلوب بود امام در جواب فرمودند: «آنرا نمی شناسم» و باز حدیث دوم را پرسید تا ده حدیث او تمام شدند و امام در جواب می فرمود: «آن را نمی شناسم» حاضرین مجلس دو گروه شدند: گروهی مقلوب بودن احادیث را می دانستند و به یکدیگر نگاه می کردند و اظهار امام بخاری را تایید می کردند. و گروهی به حدیث آشنایی نداشتند و امام بخاری را به عجز و ناتوانی و عدم شناخت متهم می کردند. درجه حرارت مجلس به اوج خود رسیده بود و امام بخاری همچنان با هیبت و آرامش به آنان نگاه می کرد.

اولین مرحله امتحان بدون اینکه امام بخاری اشتباه کند پایان یافت. گویا امتحان همچنان ادامه دارد.و کسی نمی توانست نتیجه آن را با کثرت سوالات پیش بینی کند سپس نفر دوم از آن ده نفر برای کوبیدن امام بخاری برخاست. بین او و امام بخاری همانند گفتگوی انجام گرفته با نفر اول صورت گرفت. اهل حدیث تعجب و حیرت می کردند امام بخاری نیز با موفقیت این مرحله از امتحان را پشت سر گذاشت نفر سوم از آن ده نفر که با نقشه مشایخ بغداد احادیث غلط را ارائه می کردند برخاست و اینچنین یکی بعد از دیگری بلند شدند تا اینکه آن ده نفر تمامی یکصد حدیث مقلوب را ارائه کردند. . . امام بخاری جزء جمله «آن را نمی شناسم» چیزی نمی گفت.

وقتی که امام بخاری متوجه شد دیگر کسی نیست تا از او حدیثی بپرسد رو به نفر اول کرد و گفت اولین حدیثی که نقل کردی صحیحش این است. صحیح حدیث دوم را نیز بیان کرد و به تصحیح احادیث یکی بعد از دیگری ادامه داد تا اینکه ده حدیث تمام شد هر متنی را با اسناد آن و هر سندی را با متن آنها تصحیح کرد. و برای 9 نفر دیگرنیز متون احادیث را به اسناد آنها و اسانید را به متون آنها مطابقت داد. مجلس به یک باره تکان خورد و اهل حدیث در بغداد به قدرت حافظه امام و به دقت روایت حدیث او اقرار کردند. و در بغداد و هر جای دیگر به آنچه که در مجلس امام بخاری اتفاق افتاده بود، نقل کلام می شد. هیاهوی امتحان بزرگ بسرعت در میان مردم بغداد پیچید و همه جا صحبت از نبوغ بی نظیر ایشان بود. امام بخاری دارای روحیه بلند و عزت نفس بود و در سایه این عزت خدادادی از حکام و امرای ظالم دوری می¬گزید و مونس واقعی ایشان پروردگار سبحان بود که در نیمه های شب با او راز و نیاز مینمود.

از نکات قابل توجه در مورد ایشان آنست که جهت خرید و تهیه مایحتاجش از قبیل جوهر و ورق شخصاً به بازار نمی رفت بلکه کسانی را برای انجام این امور مامور می کرد هنگامی که از او علت این کار را پرسیدند فرمود: « چانه زدن که یکی از صفات تجار است را دوست ندارد کافی است که کسانی دیگر این کار را انجام دهند. »

مقدار سود حاصله از تجارت کم یا زیاد آن برای امام مهم نبود. تاجری از او بیست و پنج هزار درهم قرض گرفت تا با آن تجارت کند. بعد از مدتی این شخص وسوسه شده و پول را به امام پرداخت ننمود. امام از این امر آگاه شد. دوستانش از او خواستند که به والی شکایت کند ولی امام قبول نکرد و فرمود: « بجای اینکه به والی شکایت کنم از این مرد می خواهم که این مبلغ را به صورت اقساط سالیانه پرداخت کند. چرا که اطرافیان والی از من چیزی مطالبه می کنند تا به نفع من حکم دهند و من دینم را به دنیایم نمی فروشم. » عملاً بین او و امام بخاری صلحی منعقد شد. آن مرد پس از پرداخت قسط اول فراری شد و کسی از آن خبردار نگردید.

بدون شک کتاب الجامع الصحیح امام بخاری اثری است فراتر و سنگین تر از تلاش و کوشش صدها نفر از کسانی که از صبر و بردباری و قدرت حفظ بالایی برخوردار هستند. به خواست خداوند او یک نفره این کار خارق العاده را انجام داد. کتابی که شانزده سال نگارش آن به طول انجامید. امام بخاری این شانزده سال را در پشت میز کتابخانه ای که دارای کتابهای مرجع و هوای مناسب و امکانات رفاهی دیگر باشد سپری نکرد. بلکه در مهاجرتهای مداوم در راههای کوهستانی و سخت و بیابانهای بی آب و علف در میان طوفانهای سهمگین و آب و هوای سرد و گرم روزها و شبهای مهتابی از عمر خود را سپری نمود. نه رختخوابی می یافت که بخوابد و نه غذایی مناسب تا رفع گرسنگی کند و نه آبی گوارا تا تشنگی را بر طرف کند.

اما با تمام این سختیها و مشکلات در طلب حدیث احساس کسالت و ناراحتی نمی کرد. بلکه در حرکتی دائمی بود که سکون و آرامش نداشت.  بر اثر تجربیات فراوان و مطالعات محققانه برای او مشخص بود که راوی در روایت حدیث صلاحیت دارد یا ندارد. و چه بسا با افرادی مواجه می شد که هزاران حدیث در نزد آنان بود ولی از ذکر احادیث آنان در الجامع الصحیح خودداری می کرد. مشهور است که امام بخاری جهت ثبت فقط یک حدیث که ادعا می شد نزد یکی از مردمان مصر است، به آن دیار مسافرت نمود! و وقتی که به محل سکونت او رسیده و از مردم سراغش را گرفت، گفتند که در فلان مکان مشغول رام نمودن اسب خود – که مدتی طولانی در بیابان رها شده بود- است. امام از آنجا راهی مکان مذکور شد و فرد مورد نظر را در حالی یافت که مقداری سنگریزه در کاسه ای ریخته و با حرکت دادن آن، قصد دارد حیوان را به هوای خوراندن نمک فریب دهد. امام بدون پرسیدن سؤال از حدیث ، به میان مردم بازگشت. هنگامی که از ایشان در مورد حدیث سؤال شد، در جواب فرمود: « کسی که با حیوان دروغ گوید، می تواند با مردم هم دروغ گفته و حدیث مجعول به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت دهد. » و این ماجرا الگویی مناسب و ماندگار از صداقت و احتیاط را در میان مسلمین برجای گذاشت.

امام از شخص مجهول، کذاب، فریبکار، تارک نماز و تارک واجبات و کسی که اعتمادی بر او نبود و کسی که در امور دینی افراط و تفریط می نمود حدیث روایت نمی کرد. وقتی که می خواست از کسی حدیث بنویسد از اسم، کنیه و از کسی که از او روایت کرده است می پرسید. اگر به صدق و راستی آن راوی حدیث پی نمی برد از وی می خواست اصل حدیث و نسخه مکتوبش را به او نشان دهد چرا که او جستجوگر احادیث صحیح بود. دقت و احتیاط و اسلوب محکم امام بخاری و مهمتر از آن تقوی و مخافت پروردگار، در تدوین این کتاب ارجمند، آنرا را به دقیقترین کتاب بعد از کلام الله تبدیل نمود.

این کتاب بعدها توسط  علماء و محدثین بسیاری مورد نقد و تشریح قرار گرفت. نتیجه این نقد و تشریح ها بصورت خلاصه اینست که صحیح بخاری به اتفاق آراء و با مقبولیت بی نظیر پذیرفته شده و فقط دارالقطنی در مورد حدود 120 حدیث، از جهت سلسله روایت و افراد راوی و نه متون احادیث ایراد گرفت. در پایان این امام بزرگوار پس از 62 سال تلاش و مجاهدت بی نظیر در جمع آوری احادیث صحیح و نشر اشاعه آن در بین طالبان علم و معلمان احادیث، پس از سفر به زادگاهش بخارا، بر اثر بیماری شدید وکهولت سن دار فانی را وداع گفت و دیده از جهان فروبست.

این مروری بسیار مختصر از مصائب و مشکلات و رویدادهایی بود که یکی از گردآوران حدیث متحمل گشت. سایر اصحاب حدیث نیز زندگی مشابهی با امام بخاری داشتند و مشکلات سفر و هجرت و تنهایی در صحراها  و شهرهای مختلف، دامنگیر همه آنها شد. این امامان حدیث که مشهورترین آنان امام بخاری، امام مسلم، امام ترمذی، امام نسایی، امام ابوداود، امام ابن ماجه بودند و همگی با هم صاحبان صحاح سته را تشکیل میدهند، تمام همّ و غمشان خدمت به دین خدا از طریق گردآوری احادیث پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. و زیباییهای دنیا و لذتهای زودگذرش، آنان را به خود مشغول نساخت. به آن مقدار که بتوانند زندگی ساده روزمره را با آن بگذرانند، قناعت می کردند. و اضافه بر آن را در راه خدا صدقه می دادند. به مشکلات دنیایی و اختلافات مالی زیاد توجه نمی کردند و فکر خود را به آن مشغول نمی ساختند. تمام دوستی هایشان در راه رضای خدا بود و تمام عصبانی شدن هایشان به خاطر دین خدا بود. آنان سرای باقی و بهشت خداوند متعال را انتظار می کشیدند و تمام امیدشان به هم صحبت شدن با انبیا و شهدا و صالحین، در بهشت بود.

بر خلاف بیشتر مردمان امروزی که تمام همّ و غمشان کسب متاع دنیایی و پول و مال و ثروت بیشتر است زیباییها و لذتهای دنیایی آنان را به خود مشغول ساخته و اصراف و تبذیر عادتی ثابت برایشان شده است به طوری که با مفهوم قناعت بسیار بیگانه اند. آنچنان به زیبایی های دنیا دل خوش کرده اند و نسبت به امور آخرت بی تفاوت هستند که انگار هیچکدام خیال مردن ندارند.. بیشتر مردم عصر ما پول را مبنای تمام دوستی ها و دشمنی هایشان قرار داده اند به طوری که اگر دوستی با شخصی به ثروتمند شدنشان کمک کند با او دوست شده و از طرفی اگر در تعامل با شخصی دچار خسارت مادی شوند او را به دشمنی می گیرند و به او بغض می ورزند.

اکنون قضاوت به عهده خواننده گرامی؛ آیا مردمان عصر حاضر با اوصافی که ذکر شد، حق دارند نسبت به اصحاب حدیث اعتراض کنند؛ که ممکن است در ابلاغ رسالت و نقل احادیث کوتاهی کرده باشند. و این احادیث آنچنان که ذکر شد قابل اعتماد نباشند و ...

جالب است بدانید جمعاً 46 نوع حدیث و 15 نوع شیوه روایت داریم که به ترتیب عبارتند از :

« انواع حدیث »

1. خبر متواتر 2. خبر آحاد 3. خبرمشهور 4.خبر عزیز 5. خبر غریب 6. خبر آحاد به نسبت قوت وضعف آن 7. خبر مقبول 8. صحیح 9. حَسَن 10. صحیح لغیره 11. حسن لغیره 12. خبر آحاد مقبول 13. آحاد مقبول معمول به 14. آحاد مقبول غیرمعمول به 15. محکم 16. مختلف الحدیث 17. ناسخ حدیث 18. منسوخ آن 19. خبر مردود 20. ضعیف 21. مردود به خاطر نبود یک راوی 22. مُعلق 23. مرسل 24. مُعضل 25. منقطع 26. مُدَلَس 27. مرسل خفی 28. مُعَنعَن 29. مُؤَنَّن 30. مردود به سبب شک واعتماد در راوی 31. موضوع 32. مَتروک 33. مُنکر 34. معروف 35. مُعَلَل 36. مُدرَج 37. مقلوب 38. مزید دراتصال اسناد 39. مضطرب 40. مصحف 41. شاذ ومحفوظ 42. حدیث قدسی 43. مرفوع 44. موقوف 45. مقطوع 46. متصل

« انواع شیوه ی روایت »

عالی 2. نازل 3. مسلسل 4. بزرگتر از کوچکتر 5. پدر از پسر 6. پسر از پدر 7. صحابه 8. تابعین 9. خواهران وبرادران 10. متفق 11. مفترق 12. مؤتلف 13. مختلف 14. متشابه 15. مهمل

امام بخاری جهت ثبت هر حدیثی در کتاب صحیح بخاری آن از تمام این فیلترها عبور داده است. و بعد از در نظر گرفتن همه این موارد آن را در کتابش ثبت کرده است. این دو نمونه تنها از لحاظ نوع حدیث و شیوه ی روایت بود وقتی امام بخاری (رحمه الله) از میان 300.000 حدیث تنها 72 حدیث را از این فیلترها می گذراند، آیا ناقدان صحیح بخاری از این کلمات اصلاً خبر دارند و آن را شنیده اند که درباره ی آن اظهارنظر می کنند؟

افراد به اصطلاح روشنفکری که احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را رد می کنند و نسخه ی اصلی آنرا می خواهند آیا خودشان نسخه ی اصلی نظریه های انیشتین، دکارت، کانت، ژان ژاک روسو، تولستوی، ژان پل سارتر و سایرین را دارند تا آن را ارائه کنند، آنان که به نظریات زرتشت 3000 سال پیش وکنفوسیوس قدیمی تر از او و... فخر می کنند، آیا راویان حرف های این افراد از اصحاب پیامبر (رضی الله عنهم) و تابعین ایشان محترم تر و قابل اعتمادترند؟

افرادی که احادیث را قبول ندارند، یا خود را فقط پیرو قرآن میدانند، یا خود را روشنفکر به حساب می آورند، در هر حال مطمئناً از قیاس و اجماع و دلایل خمسه در استنباط احکام خبر ندارند، اگر واقعاً احادیث را قبول ندارند باید زندگی دینی و اجتماعی خود را تعطیل کنند در غیر اینصورت باید به قرآن و حدیث پایبند باشند. کسی که نتواند به سلامت از این ورطه بگذرد، مطمئناً در چاه عمیق « بدعت » سقوط خواهدکرد.

وقتی فردی بسیاری از احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را رد می کند و آن را قبول ندارد پس در مسائل عقیده و فقه باید دست به بدعت و نوآوری بزند، اگر به احادیث اعتماد نمی کند، چگونه می تواند تعداد نمازهای واجب شده را ثابت کند یا تعداد رکعات آن را مشخص نماید؟ آیا مبلغ دیه ی قتل غیرعمد یا انواع قتل و یا حدنصاب زکات در پول و حیوان و... را میتواند مشخص کند؟ آیا فرد می تواند خطبه ی نکاح، که درآن زنی برای مردی حلال می شود را ثابت کند، فرد بدون اعتماد به احادیث ثابت کند که در رکوع و سجود نماز باید چه اذکاری را بخوانیم، همین افراد منکر حدیث اگر یک رکعت نماز بخوانند در آن حداقل 30 حدیث از احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به کار خواهند برد.

پس یا باید به تمام احادیث صحیح پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتماد کرده و آنها را چراغ راه زندگی خود قرار دهیم، یا اینکه احادیث را کنار گذاشته و هوا و هوس خود را دنبال کنیم تا در زمره کسانی قرار گیریم که خداوند در شأن آنها خطاب به رسول گرامیش می فرماید: «‏ أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً ‏» (فرقان : 43 )
« به من بگو ببینم، آیا کسی که هوی و هوس خود را معبود خویش می‌کند (و آرزوپرستی را جایگزین خداپرستی می‌سازد) آیا تو وکیل او خواهی بود؟ (و می‌توانی او را از هواپرستی به خداپرستی برگردانی، و از ضلالت به هدایت بکشانی‌؟! ) »

« و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین »

نظرات 1 + ارسال نظر
دانشجو شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:00 ب.ظ

خیلی عالیه سایتتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد